نازنیننازنین، تا این لحظه: 20 سال و 1 روز سن داره

نازنین

امام موسی کاظم(ع)

1394/2/24 14:30
نویسنده : نازنین
113 بازدید
اشتراک گذاری

http://img1.tebyan.net/big/1387/05/224112731091892461023711792205499612679203.jpg

دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت
از بال من شکسته ترین آفرید و رفت
خون گلوی زیر فشارم که تازه بود
با یک اشاره روی لباسم چکید و رفت
بد کاره ای به خاک مناجات سر گذاشت
وقتی صدای بندگی ام را شنید و رفت
راضی نشد به بالش سختی که داشتم
زنجیرهای زیر سرم را کشید و رفت
شاید مرا ندیده در آن ظلمتی که بود
با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت
روزم لگد نخورده به آخر نمی رسید
با درد بود اگر شب و روزم رسید و رفت
دیروز صبح با نوک شلاق پا شدم
پلکم به زخم رو زد و در خون طپید و رفت
از چند جا ضریح تنم متصل نبود
پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت
تابوت از شکستگی ام کار می گرفت
گاهی سرم به گوشه ی دیوار می گرفت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ویانا
5 خرداد 94 14:06
سلام بسیار خوش حال خواهم شد به من رای بدهید عدد 36 رو به 1000891010 ارسال کنید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نازنین می باشد